آرتین آرتین ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

آرتين شیرینی زندگی مامان وبابا

پاره تنم تولدت مبارک

پسر عزیز تر جانم برات داستانی میگم داستان عشق شیرینی که عمرش از عمر دریاها هم بیشتره از کجا شروع کنم وچگونه که با اولین صدایت معنای جدیدی به دنیای پوچ من دادی آرتینم به زندگی من پا گذاشتی وزندگیم را شیرین ترکردی تو قلب مرا تسخیر کردی قلب من را توسط چیزهای مخصوصی پر کردی  وروح مرا با انبوهی از عشق مالامال کردی چه مدت ممکن است که گذشته باشد آیا عشق میتواند توسط ساعات روز اندازه گرفته شود من هم اکنون هیچ جوابی ندارم اما همین قدر میتوانم بگویم که مـیدانم به تو احتــیــاج دارم تا زمــانی که تــمام ستاره ها میدرخشند             ...
30 خرداد 1392

گلم 23 ماهه شد

                         وقتی دو قلب برای یکدیگر بتپد، هیچ فاصله ای دور نیست، هیچ زمانی زیاد نیست و هیچ عشق دیگری نمی تواند آن دو را از هم دور کند.   کل دنیا هم بگویند دوستم دارند ... فایده ندارد !!! اما ... دوستت دارم های " تو " چه غوغایی می کند ... روحم را تازه می کند !!!    به خاطر تو خورشید را قاب می کنم و بر دیوار دلم می زنم به خاطر تو اقیانوس ها را در فنجانی نقره گون جای می دهم به خاطر تو کلماتم را به باغهای بهشت پیوند می زنم به خاطر تو...
25 خرداد 1392

عشق بیکران مادر

داستان شگفت انگیزی از عشق مادر     کارولین ایسبِستِر، به دلیل عفونت رحم در هفتۀ 24 مجبور به زایمان زودرس میشود دکتر به او گفته بود نوزاد 1 دقیقه بیشتر زنده نخواهد بود ضربان قلبش در هر 10 ثانیه 1 بار میزند مادر تنها شانس خود را برای به آغوش کشیدن و حس کردنِ نوزادش امتحان کرد بدن سرد نوزادش را روی قفسۀ سینه اش زیر پتو در آغوش کشید اشک از دیدگانش جاری بود     ناگهان گرمای تن نوزادش را حس کرد،تپش قلبش را شنید در کمال ناباوریِ پزشکان ، راشل، نوزاد خانم کارولین، نفس کشید نوزاد زودرس،که پزشکان از زنده ماندنش قطع امید کرده بودند، ...
19 خرداد 1392

منم یک ملکه هستم

                                          چارلز دانشجوی انگلیسی با طعنه به دوست و همکلاسی ایرانی اش  همایون می گه : چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون کنن  !؟؟   یعنی مردای ایرانی اینقدر کارنامه خرابی دارند و خودشون رو نمیتونن کنترل کنن؟؟   همایون لبخندی میزنه و میگه :   مگه ملکه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده ؟ و هر مردی می تونه ملکه انگلستان رو لمس کنه؟!     چارلز با  عصبانیت  می گه :   ن...
19 خرداد 1392

سفر به تبریز

جوجه کوچولوی مامان جونم برات بگه  ما از شهریور پارسال به خاطر شما خونه نشین شده بودیم وهیج جا برای مسافرت نرفته بودیم تا این تعطیلات 14-15 خرداد که فرصت خوبی برای مسافرت بود چون جمعا 4روز تعطیل بودیم اما طبق معمول نگران از اینکه نکنه تو مسافرت شما اذیت بشی که سهیلا جون دختر دایی اینجانب ما رو تبریز دعوت کردن وما هم خوشحال وخندون با خاله سمیرا ودایی میثم اینا رفتیم تبریز خونه خاله سهیلا سه شنبه صبح ساعت 7همه اومدن خونه ما وباهم به سمت تبریز حرکت کردیم در حالی که ما ماشین نبردیم من و آرتین خان با دایی میثم وبهار جون رفتیم وبابا رضا با ماشین عمو اکبر موقع رفتن زیاد تو ماشین اذیت نکردی  وچند روزی هم ...
18 خرداد 1392

15 امین مروارید

                          دوبــــاره تبریک دوبـــاره شادبــاش    دوباره اومد مهمون برامون اونــــــم چــه مهمـون 15امیــــــن دندون گل مامان،داره تند تند دندون در میاره دندون ناز گـُل پسرم،15خرداد توی باغ خودنمایی کرد مبارکت باشه نارگـُل مامان دندون نیش پایین سمت راست ...
18 خرداد 1392

9خرداد92

                                    پسر گلم 5شنبه ظهر ساعت 12 مامانی زنگ زد وگفت بابایی یه گوسفند خریده وقراره غروب قربونیش کنن به همین خاطر گفتن سریع بریم باغ تا شما یکم با ببعی بازی کنید ما هم سریع بارو بندیلمونو جمع کردیم ورفتیم باغ تو راه شما خوابیدی وهمین که رسیدیم باغ بیدار شدی از ساعت 1:30 ما باغ بودیم تا ساعت7:30 که شما یک لحظه هم آروم وقرار نداشتی ومدام شیطنت میکردی بیچاره ببعی از دست شما آسایش نداشت یا انگشتتو میکردی تو چشمش یا دستتو میبردی سمت دهنش و یا دمبشو میگر...
11 خرداد 1392